در دنیایی که مدام به سمت تکنولوژی و بورس و بازار سرمایه متمایل میشود، همیشه یکی از نصایح به جوانانی که میخواهند درسشان را ادامه بدهند این است که «برو سراغ یک کار نان و آبدار.» این مختص یک کشور و مملکت هم نیست، ادامه تحصیل در رشتههای انسانی و نظری و یا حتی علوم پایه دیگر واقعا نشان از عشق و علاقه دارد چون دیگر کمتر کسی است که نداند بازار کار در چنین رشتههایی چندان تعریفی ندارد. این ماجرا حتی دهههای قبل هم صدق پیدا میکرد. یعنی همان زمانیکه جان سال، جوانی از ایلینویز تصمیم گرفت که در رشته تاریخ تحصیل کند.
جان سال در سال 1948 در شهر راکفورد ایالت ایلینویز به دنیا آمد. به سن کالج که رسید به کالج بلویت در ویسکانسین رفت که یک اکادمی خصوصی است که در حوزه تدریس علوم پایه و مقدماتی شهرت داشت. در همین کالج بود که جان سال مدرک کارشناسیاش را در رشته تاریخ گرفت اما وقتی پا به دنیای واقعی گذاشت با حقیقت ماجرا روبهرو شد؛ از کار خبری نبود. برای اصلاح راه تصمیم گرفت که باز به دانشگاه برگردد و این بار در رشته اقتصاد دانشگاه ایلینویز شمالی مشغول به تحصیل شد. اما راه قرار بود به رشتههای کاملا متفاوتتر بکشد. خودش یک بار در مصاحبهای توضیح داده است: «رشته دانشگاهی من تاریخ بود اما بعد از فارغالتحصیلی با بازار کاری کساد مواجه شدم. در دوران تحصیلات تکمیلی رشته آمار و علوم کامپیوتر را کشف کردم که در آن زمان بسیار رقابتی بودند. البته من هم از نسل رقابت فضایی بودم و همیشه مشتاق علم.» این بار نوبت به تحصیل در رشته آمار دانشگاه ایالتی کارولینای شمالی رسید. این همان جایی است که او با جیمز گودنایت آشنا شد.
گودنایت که بود؟
در شمارههای قبلی آیندهنگر، در مطلبی با عنوان «ثروت برخاسته از دانشگاه» به زندگی و ماجرای تاسیس SAS پرداخته بودیم. جیمز گودنایت متولد سال 1943 در شهر سالزبری کارولینای شمالی بود و در سالهای نوجوانی عمده وقتش را غیر از مدرسه در ابزارفروشی پدرش میگذراند. از همان زمان هم در درسهای ریاضی و شیمی خوش درخشیده بود. اما او هم در دانشگاه کارولینای شمالی و به هنگامگذراندن یک واحد کامپیوتر بود که ناگهان از دنیای تازهای سردرآورد و به گفته خودش: «انگار چراغی در ذهنم روشن شد و در عشق ساختن ماشینهایی که کار آدمها را انجام میدهند، گرفتار شدم.» از همان تابستان او کار برنامهنویسی کامپیوتری را آغاز کرد.
شیوه جان سال
جان سال از جیمز گودنایت کوچکتر بود، به دنبال او راهی شراکت در تاسیس شرکت شد و همین حالا هم اگر صفحه ویکیپدیای او را ببینید، میتوانید بخوانید که از گودنایت به عنوان راهنما و معلم جان سال نام برده شده است. جان سال از سال 1976 به جریان SAS پیوست. از همان آغاز هم نقشی حیاتی در شرکت به عهده گرفت، او در طراحی، توسعه و مستندسازی بسیاری از تولیدات اولیه زبان SAS شرکت داشت؛ زبان مختص نرمافزار این شرکت که بر پایه اعداد و آمار بنا شده است. او در مورد کار برروی تولیدات و فراز و فرودهای برنامهنویسی در مصاحبهای گفت: «لحظات کشف در این حوزه بیشتر این شکلی هستند که به خودتان میگویید: «عجب احمق بودیم!» این اتفاق به این خاطر میافتد که باید به صورت مرتب نسخههای برنامهها را دوبارهنویسی کنی تا محصولتان بتواند با فضاهای تازه مانند CMS، مینیکامپیوترها و کامپیوترهای شخصی و ویندوز و غیره جور دربیاید. در چند نمونه از این بازنویسیها ما حتی زبان برنامه را هم عوض کردیم اما متعهد شدن به بهروزرسانی ثمرات بسیار فوقالعادهای دارد و میتوانید رشد آن را در طی تمام این دههها ببینید.»
SAS حالا بیشتر از 40 سال است که خدمات تحلیل داده را به شرکتهای مختلف ارائه میدهد، یکی از قدرتمندترین نرمافزارهای دهههای گذشته برای دادهپردازی و تحلیل موقعیت که همچنان یکی از قدرتمندترین شرکتهای این حوزه به شمار میرود. مشتریان این شرکت در 147 کشور از برنامهها و خدماتشان استفاده میکنند و بیش از 13 هزار نفر در سراسر دنیا مشغول کار برای این برند شناختهشده حوزه نرمافزار هستند. بلومبرگ گزارش داده است که درآمد این شرکت در سال 2019 میلادی به 3.1 میلیارد دلار رسید. در مطلبی که قبلا در مورد جیمز گونایت نوشتیم به نقل از کارمندان قدیمی شرکت آمده بود: «هروقت 100 مشتری جدید به مجموع مشتریان اضافه میشد، گودنایت همه را سوار ماشین استیشنش میکرد و میبردشان به پیتزافروشی پایین خیابان تا نهار مهمان شرکت باشند. سرو صبحانه و اسمارتیزهای رنگی هم از آن کارهای کوچکی بود که هر روز محیط کار را دلپذیرتر میکرد.» بد نیست بدانید که حالا هم SAS به عنوان یکی از محبوبترین فضاهای کاری از نظر روابط کارفرما و کارمندان شناخته میشود.
جان سال که حالا مالک حدود یک سوم از سهام شرکت محسوب میشود، ساکن همان کارولینای شمالی است، ازدواج کرده و چهار فرزند دارد. او و همسرش یک بنیاد خیریه با نام بنیاد خانواده سال را اداره میکنند که هدفش بهبود در شرایط سلامت جهانی، توسعه و مسائل محیط زیستی است. این زوج همچنین با بنیاد جهانی طبیعت (WWF) همکاری دارند. حضور او در این بنیاد خیریه و سایر امور اصلاحگرانه مربوط به توسعه و محیطزیست و حقوق بشر حضور پررنگی است. او همین امسال هم مصاحبه مفصلی در مورد نقش ثروت و صنعت و مسئولیت اجتماعی انجام داد که در شماره آتی آیندهنگر ترجمه آن را خواهید خواند.
رویاهایی که به واقعیت میپیوندند
جان سال، دانشآموخته رشته تاریخ که سر از دنیای کامپیوتر درآورد و حالا از چهرههای شناختهشدهای است که توانستند دانشگاه و ثروت را با هم پیوند بزنند، عمیقا به همپا شدن با تغییرات باور دارد. با این حال وقتی که سرعت تغییرات و تکنولوژی خیلی زیاد میشود همراه با آن شایعاتی هم به وجود میآید. از جمله اینکه با این پیشرفت سریع کوچک شدن حجم وسایل پیشرفته دیگر به زودی جایی برای لپتاپها و کامپیوترهای شخصی با آن صفحه نمایشهای بزرگ وجود نخواهد داشت. جان سال معتقد است که هرقدر هم که مسیر تندی در دنیای فناوری طی شده باشد، هنوز نباید از ارزش و کارایی آنچه تا اینجا در اختیار داشتهایم غافل شویم. او چند سال پیشتر در مطلبی در وبلاگش نوشت:
ما در دنیای محاسبات زندگی میکنیم که رویاها به واقعیت تبدیل میشوند. بزرگرایانهها (mainframe) در برابر کامپیوترهای کوچک تعظیم میکنند، بعد کامپیوترهای کوچک جلوی کامپیوترهای شخصی سر فرود میآورند و بعد آنها در مقابل تبلت و گوشیهای هوشمند. به نظر میرسد که به زودی گوشیهای هوشمند هم باید راه را برای ساعت و عینک هوشمند باز کنند. اما در هر قدم از این مسیر، برخی از اپلیکیشنها توانستهاند جایگاه واقعیشان را پیدا کنند و برخی دیگر از اپلیکیشنهای تازه هم این خانههای تازه را جای مناسبتری برای خودشان یافتهاند.
تحلیل داده به موتورهای کامپیوتری قدرتمندی نیاز دارد و یک صفحه نمایش عالی. کامپیوترهای رومیزی احتمالا همچنان بهترین خانه برای تحلیلهای پویا محسوب خواهد شد. پس بگذارید کامپیوترهای شخصی و لپتاپهایمان را همچنان نگه داریم چون در کاری که انجام میدهند حرف ندارند.